loading...
مــجـلـّه فـــرهنـگـی مــــرصــاد|Mersad caltural magazine
نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 68 پنجشنبه 03 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

به گزارش کارگروه فرهنگ ومذهب مرصاد؛ دردین مبین اسلام میان شب‌ها و روزهای سال، ایام و اوقاتی وجود دارند که نسبت به آن‌ها توجه و تأکید خاصی شده است و حتی برای آن‌ها اعمالی نیز آمده است و ارزشمندی بعضی از ایام و لیالی مورد اتفاق همه مسلمین است، مانند شب و روز مبعث، ولی بعضی از این زمان‌ها به عقیده گروه یا مذهبی خاص از مسلمانان دارای بار ارزشی هستند و «لیلة الرغائب» از جمله شب‌هایی است که از نظر شیعه یکی از شب‌های ارزشمند و پر فضیلتی است که برای آن اعمالی نیز برشمرده‌اند، در جواب این سؤال که چرا لیلة‌ الرغائب را شب آرزوها می‌گویند، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم این گونه جواب می‌‌دهد:


این شب از نظر شیعه یکی از شب‌هایی است که نزد خداوند از فضیلت خاصی برخوردار است و در روایات اهل بیت(ع) بر پاسداشت آن شب تأکید زیادی شده است، به عنوان مثال در روایتی از پیامبر اکرم(ص) در فضیلت این شب نقل شده است که حضرت فرمود: از شب جمعه اول ماه رجب غفلت نکنید، همانا آن شب شبی است که ملائکه آن شب را «لیلة الرغائب» می‌نامند و در آن شب وقتی یک سوم شب گذشت، هیچ ملکی در آسمان و زمین باقی نمی‌ماند مگر اینکه در کعبه و حوالی آن جمع می‌شوند و خداوند خطاب به آن‌ها می‌فرماید: ای ملائکه‌های من هر چه می‌خواهید از من بخواهید و ملائکه می‌گویند: ای خدای ما حاجت ما از تو این است که روزه‌گیرندگان ماه رجب را ببخشی و خداوند در جواب آن‌ها می‌فرماید: این کار را انجام دادم(1)


روایات دیگری که در این مورد وجود دارند که همه این‌ها اهمیت این شب را می‌رسانند و برای این شب اعمال خاصی ذکر شده است، به عنوان مثال در روایتی پیامبر اکرم(ص) پس از توصیف شب رغائب فرمودند: اما کسی که روز پنج شنبه اول ماه رجب را روزه می‌گیرد و سپس بین نماز مغرب و عشا، 12 رکعت نماز بخواند و بعد از فراغت از نماز 70 مرتبه صلوات بفرستد و بگوید: «اللهم صلّ علی محمد و علی آله» و سپس سجده کند و در سجده 70 مرتبه بگوید: «سبّوح قدوس رب الملائکه و الروح» و سپس سر از سجده بردارد و بگوید: «ربّ اغفر و ارحم و تجاوز عمّا تعلم، إنّک انت العلّی الأعظم» و سپس دوباره به سجده رود و 70 مرتبه بگوید: «سبوح قدّوس ربّ الملائکه و الرّوح» و بعد از آن در سجده حاجت خود را بطلبد، إن‌شاء‌الله بر آورده می‌شود.(2)


همچنین در روایت آمده که در هر یک از نماز یک بار حمد، سه بار سوره «قدر» و 12 بار سوره «توحید» خوانده شود و در ادامه حضرت پیامبر اکرم(ص) چنین می‌فرماید: قسم به کسی که نفس من به دست اوست، عبدی یا کنیزی نیست که این نماز را بخواند مگر اینکه جمیع گناهان او بخشیده می‌شود هر چند که به اندازه زبد دریا باشد و شفاعت می‌کند روز قیامت 700 نفر از اهل بیت خود را که مستحق آتش هستند.(3)


و هر کس این نماز را بگذارد و چون شب اوّل قبر او شود حق تعالی ثواب این نماز را به سوی او به صورتی نیکو و رویی گشاده می‌فرستد و با زبان فصیح به او می‌گوید: ای حبیب من! بشارت باد تو را که نجات یافتی از هر شدت و سختی، گوید: تو کیستی؟ به خدا سوگند که من رویی بهتر از روی تو ندیدم و کلامی شیرین‌تر از کلام تو نشنیده‌ام و بویی بهتر از بوی تو نبوییدم، گوید: من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال بجا آوردی امشب به نزد تو آمدم تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند، در عرصه قیامت پس خوشحال باش که هرگز خیر از تو معدوم نخواهد شد.(4)


در کتب فقهی و رساله‌های عملیه شیعه و کتاب‌های اخلاقی، همه از نماز شب رغائب به عنوان یکی از نمازهای مستحبی یاد کرده‌اند که همه این‌ها فضیلت لیلة الرغائب نزد خداوند را می‌رساند، نتیجه اینکه شب جمعه اول ماه رجب را از آن جهت «لیلة الرغائب» شب آرزوها نامیده‌اند که این شب از اهمیت و فضیلت زیادی برخوردار است و برای آن شب، اعمالی ذکر شده است که هر کس آن ها را بجا بیاورد، إن‌شاء الله حاجت‌های او برآورده خواهد شد و این شب از شب‌های معدودی است که از اهمیت و فضیلت خاصی برخوردار است.

*منابع

1. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، ج5، ص232.

2. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات آیین دانش، ص255، 256.

3. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج5، ص233.

4. عباس قمی، مفاتیح الجنان، قم، انتشارات آیین دانش، ص256.

نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 59 چهارشنبه 02 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

به گزارش کارگروه فیلم وسریال مرصاد؛چند خط اصلی داستان فیلم جدیدآبیار مشخص نشده اما این فیلم هم همچون «شیار 143» یک اثر اقتباسی است که آبیار آنرا بر اساس رمان جدید خود که هنوز منتشر نشده می سازد.


«نفس» فیلمی اجتماعی در بستر دفاع مقدس خواهد بود که تاکنون حضور بازیگرانی نظیر مهران احمدی، گلاره عباسی،سیامک صفری، پانته‌آ پناهی‌ها و محمدرضا شیرخانلو قطعی شده که عباسی سومین و مهران احمدی دومین همکاری خود با نرگس آبیار را تجربه خواهند کرد.


همچنین از عوامل فنی که حضورشان در فیلم قطعی شده است می‌توان از ساعد نیکذات (مدیر فیلمبرداری)، عباس رستگارپور(مدیر صدابرداری)، مهرداد میرکیانی(طراح گریم)، اصغر نژادایمانی(طراح صحنه و لباس)، بهزاد هاشمی(مدیر تولید و مجری طرح)،امیر یمینی(مدیر تدارکات) و روزبه سجادی حسینی(دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز) اشاره کرد.


تهیه کنندگی این فیلم نیز همچون دو اثر قبلی آبیار بر عهده ابوذر پورمحمدی و محمدحسین قاسمی است که برای ساخت آن با چندین مرکز دولتی از جمله فارابی،انجمن سینمای دفاع مقدس و ... مذاکره شد که هنوز به نتیجه مشخصی نرسیده است.


ظاهرا پروژه سینمایی «نفس» اثری سخت و پربازیگر است که آبیار آنرا در مناطق مختلفی از جمله یزد،شاهرود و تهران جلوی دوربین می‌برد تا برای نمایش در سی‌وچهارمین جشنواره فیلم فجر آماده شود.

نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 16 سه شنبه 01 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

به گزارش کارگروه حوادث مرصاد از سوادکوه:


ساعت:11:35

مدیر روابط عمومی ادارهکل فرودگاه‌های مازندران به خبرنگار مرصاد گفت: مسافران حادثه‌دیده محور سوادکوه مسافران پرواز مشهد به ساری بودند که هواپیما بهدلیل بدی آب و هوا نتوانست در ساری توقف کند و با تشخیص خلبان در فرودگاه ثانویه که فرودگاه مهرآباد بود نشست و مسافران به سلامت پیاده شدند.


رضا احمدی افزود: این به معنای این است که مسافران پرواز سالم بودند و با توجه به اینکه سلامت مسافران پس از پیاده شدن


اتوبوسی برای این گروه مسافران تهیه و آنها را راهی استان مازندران می‌‌کند که از تعداد مسافران پرواز اطلاع دقیقی در دست نیست.

درحال بروزرسانی...


ساعت: 12:50

رئیس پلیس راه مازندران در گفت‌وگو با خبرنگار مرصاد، گفت: این حادثه صبح امروز در منطقه اوریم‌رودبار محور سوادکوه به وقوع پیوست که بر اثر آن 11 نفر در محل حادثه فوت شدند، 4 نفر مشکل جزئی داشته و 16 نفر نیز به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی استان منتقل شدند که حال آنها وخیم بود که یک نفر دیگر هم در بیمارستان فوت شد.

جعفر محمدنژاد دلیل این حادثه را رعایت نکردن سرعت مطمئنه عنوان کرد و افزود: سرعت زیاد این اتوبوس در سر پیچ، دلیل انحراف آن بوده است؛ توصیه ما به تمام رانندگان وسایل نقلیه این است که با رعایت سرعت مطمئنه و پرهیز از عجله و شتاب رانندگی کنند و با همکاری پلیس راه، سلامتی خود و خانواده‌شان را تضمین کنند.


مهین تفضلی سخنگوی اورژانس 115 مازندران در گفت‌وگو با خبرنگار فارس، با اشاره به به‌کارگیری 8 دستگاه آمبولانس، یک دستگاه اتوبوس آمبولانس و بالگرد اورژانس 115 برای امدادرسانی به حادثه‌دیدگان، اظهار کرد: تمامی مصدومان به بیمارستان شهدای زیراب منتقل شدند؛ 4 مصدومی که وضعیت آنها وخیم بود، با کمک بالگرد اورژانس 115 به بیمارستان امام خمینی(ره) ساری منتقل شدند؛ همچنین تمام بیمارستان‌های زیراب، ساری، قائمشهر و آمل در حالت آماده‌باش به‌سر میبرند.


رئیس جمعیت هلال‌احمر سوادکوه در گفت‌وگو با خبرنگار مرصاد، با بیان اینکه حوالی ساعت هشت صبح امروز اپراتور اورژانس مازندران حادثه تصادف یک دستگاه اتوبوس را اعلام کرد، یادآور شد: با اعلام واژگونی این اتوبوس، تیم‌های امدادی و عملیاتی شامل پنج دستگاه خودروی آمبولانس و دو خودروی نجات از پایگاه‌های گدوک، ارفع‌ده، دوگل، جوارم و شیرگاه به محل جهانگیر آذری افزود: همچنین بر اثر شدت حادثه و تعداد زیاد حادثه‌دیدگان بر اساس درخواست از تیم‌های عملیاتی، تیم‌های شهرهای قائم‌شهر، جویبار، ساری، فیروزکوه و یک تیم ستادی نیز به تعداد 10 تیم عملیاتی به محل حادثه اعزام شدند که در مجموع، 20 تیم عملیاتی مشارکت داشتند.


وی اضافه کرد: در نخستین فرصت نسبت به رهاسازی اتوبوس از طریق دستگاه‌های نجات هیدرولیک اقدام شد و مصدومان در ابتدا به بیمارستان شهدای زیراب انتقال داده شدند.


رئیس جمعیت هلال‌احمر سوادکوه، بیان کرد: به‌دلیل اینکه احتمال دارد در بین راه نیز مسافر سوار اتوبوس شده باشد، تعداد مسافران مشخص نیست ولی حضور 30 کشته و مصدوم در این حادثه تأییدشده است.


این مسئول با بیان اینکه عملیات امداد و نجات یک‌ساعت پس از اعلام حادثه تا حوالی ساعت 10 صبح امروز به پایان رسید، گفت: معاون عمرانی استاندار مازندران که به مقصد تهران عازم بود نیز شاهد این امدادرسانی بود.

نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 14 سه شنبه 01 اردیبهشت 1394 نظرات (0)

به گزارش کارگروه سیاست مرصاد به نقل از تسنیم؛شورای سردبیری روزنامه آمریکایی لس‌آنجلس‌تایمز در سرمقاله  روز پنج‌شنبه خود به تصویب طرح نظارت کنگره بر توافق هسته‌ای احتمالی ایران و گروه 1+5 در کمیته روابط خارجی سنا پرداخت.


نویسندگان با اشاره به تهدید‌های پیشین باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا، برای وتوی این طرح نوشتند: "اما با حمایت هر دو حزب [دموکرات و جمهوری‌خواه] از این طرح، دولت نیز دنده عوض کرده و شروع به مذاکره با کنگره کرد.

قانون بازبینی توافق هسته‌ای ایران اوباما را ملزم می‌کند که توافق نهایی را به کنگره ارائه کند. کنگره می‌تواند یک قطعنامه در تأیید و یا رد این توافق صادر کرده و بدین ترتیب اوباما را برای همیشه از لغو تحریم‌هایی که توسط کنگره وضع شده‌اند، برحذر دارد."


در ادامه این سرمقاله به این امر اشاره شده است که اگرچه این قانون در صورت تصویب به کنگره اجازه خواهد داد که درباره توافق هسته‌ای رأی‌گیری "آره" یا "نه" انجام دهد اما کاخ سفید می‌داند که در صورت بروز چنین رویدادی می‌تواند آن رأی‌گیری را وتو کند و تعداد نمایندگانی که به بی‌اثرسازی این وتو رأی خواند داد به اندازه‌ای نیست که مثمر ثمر باشد.

به همین دلیل کاخ سفید با بی‌میلی اعلام کرده که با تصویب این طرح مخالفتی نخواهد کرد. "اما اغلب نادیده انگاشته می‌شود حتی در غیاب این قانون کنگره در نهایت باید درباره لغو همیشگی تحریم‌هایی که اعمال کرده رأی‌گیری نماید.

همچنین در صورتی که توافق نهایی مطابق میلش نبود، گزینه تصویب قانونی برای منع اوباما از لغو تحریم‌های کنونی را در اختیار خواهد داشت."


"حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران، روز چهارشنبه اعلام کرد که "ما با سنا یا مجلس نمایندگان آمریکا مذاکره نمی‌کنیم." اما در صورتی که این قانون نشان دهد کنگره مصمم به خرابکاری در توافق است ما هنوز هم بر این اعتقادیم که کنگره باید تا زمان اتمام مذاکرات از هر گونه قانونگذاری اجتناب ورزد.

نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 22 یکشنبه 30 فروردین 1394 نظرات (0)


گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.

پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود... هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود... حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.(1)

در همين زمينه امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.(2)

همچنين آن حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد: رجب، ماه عظيمى است كه خداوند، اعمال نيك را در آن چند برابر مى فرمايد و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، به اندازه مسير يك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.(3)

اسوه اهل معرفت و عبادت، مرحوم سيدبن طاوس در مورد افرادى كه قبل از اسلام در دوره جاهليت، مورد ظلم و ستم ديگران قرار گرفتند اما به انتظار ماه رجب نشستند و در آن ماه پربركت، خداى را بخواندند و حضرت حق، دعايشان را مستجاب فرمود و بلا و گرفتارى را از آنها بگرداند، چند داستان نقل كرده است كه ما يكى از آن ها را در اينجا مى آوريم: شخصى، گذارش به مردى افتاد كه نابينا، بيمار و خانه نشين شده بود. او از ديگران پرسيد: چرا اين بيمار گرفتار، از خداى متعال عافيت نمى خواهد؟ به او پاسخ دادند آيا او را نمى شناسى؟ او به نفرين شخصى به نام «عياض» گرفتار شده است.

او گفت: عياض را فراخوانيد تا ماجراى اين مرد نابينا را براى ما بازگويد. وقتى عياض آمد به او گفت: داستان پسران «ضيعا» را كه اين مرد از جمع آنهاست براى ما بگو; عياض گفت: اين داستان از داستان هاى دوره جاهليت است; و من دوست ندارم پس از آمدن اسلام، ديگر آن را بازگويم. آن شخص گفت: شايسته است كه آن را براى ما بازگويى. عياض گفت: پسران ضيعا، ده نفر بودند و خواهرى داشتند كه همسر من بود. آنان با من درگير شدند و همسرم را از من جدا كردند. من هرچه آنان را به خداوند سوگند دادم و احترام خويشى و قرابت را يادآورى كردم، فايده اى نبخشيد. من صبر كردم تا ماه رجب، اين ماه محترم الهى فرا رسيد و آنگاه دست به دعا برداشتم و با حال خستگى و درماندگى خداى را بخواندم و تقاضا كردم كه همه شان نابود و يكى شان نابينا و زمين گير شود. خداى متعال دعايم را مستجاب فرمود و همه شان نابود شدند

جز اين مرد، كه نابينا و خانه نشين شده است.

بارى در كرامت و فضيلت اين ماه، حضرت امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد: آن گاه كه قيامت برپا شود، منادى الهى فرياد زند: «أين الرجبيّون؟»; كجايند آنانكه ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهره ها بردند؟ از آن انبوه جمعيت، گروهى برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند. بر سر آنان تاج هاى شاهى كه مرصّع به درّ و ياقوت است، قرار دارد و در طرف راست هرنفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهى را تبريك گويند. از جانب الهى ندا آيد: بندگان و كنيزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطاياى فراوان دهم و شما را در جايى جاى دهم كه از زير آن نهرها جارى است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براى من در ماهى كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد. سپس، خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من! بندگان و كنيزان را به بهشت داخل كنيد. در اينجا حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: اين پاداش، براى كسى است كه گرچه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارد.(4)

پيامبر گرامى ما در بيان عظمت و اهميت ماه رجب مى فرمايد: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته اى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوت كننده، هرشب تا به صبح گويد: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغولند; خوشا به حال كسانى كه با ميل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مى فرمايد: من همنشين كسى هستم كه با من همنشين باشد، و مطيع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است; هركس مرا در اين ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چيزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدايت جويد، هدايتش كنم.(5)

من اين ماه را وسيله ارتباط بين خود و بندگانم قرار داده ام پس هركس به آن چنگ زند، به من مى رسد.(6)

گرچه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخى از اوقات آن، فضيلت ويژه اى دارد; مثلا اوّلين شب جمعه ماه رجب، داراى امتيازى بزرگ است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد; فرشتگان آن را «ليلة الرغائب» مى نامند. چرا كه وقتى يك سوم از شب گذشت، هيچ فرشته اى نيست مگر اينكه در كنار كعبه مشرفه آيد; آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم! هرچه خواهيد از من بخواهيد. فرشتگان گويند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزى; خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.(7)

يكى از كارهاى مهم و شايسته در ماه رجب، كمك به مستمندان است. امام صادق(عليه السلام) از پدران گراميش از امام على(عليه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:...هركس به خاطر خدا در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند وى را آنچنان اكرام فرمايد كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب انسانى خطور كرده باشد.(8)

در بيان فضيلت ماه رجب، به همين چند حديث شريف بسنده مى كنيم و مى گوييم: اگر هيچ حادثه اى در ماه رجب رخ نمى داد، باز هم رجب ارزش خاص و ويژگى استثنائى خود را داشت; ليكن حوادثى در آن به وقوع پيوسته است كه موجب شرافت و كرامت مضاعف اين ماه شده است. آن حوادث عبارتند از:

الف: ولادت امام هادى(عليه السلام) در دوم يا پنجم رجب (بنابر روايتى); گرچه قول ديگر هم هست.

ب: ولادت حضرت امام جواد(عليه السلام) در دهم اين ماه، گرچه قول ديگر هم هست.

ج: ولادت مبارك امام على(عليه السلام) در خانه كعبه معظمه در سيزدهم ماه رجب، ده سال قبل از بعثت.

د: شهادت حضرت امام كاظم(عليه السلام) در بيست و پنجم اين ماه.

هـ: بيست و هفتم اين ماه، عيد مباركى است; چرا كه آخرين پيامبر برگزيده الهى حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) در اين روز از جانب خداى متعال مأمور هدايت مردم و ابلاغ هدايت و رسالت الهى گرديد.

بندگان صالح و آگاه الهى، ماه رجب و شعبان را به عنوان زمينه و مقدمه اى جهت كسب آمادگى براى درك درست و شايسته ماه مبارك رمضان به حساب مى آورند. خوشبختانه هم اكنون در برخى از شهرهاى كشور عزيزمان ايران، اهل عبادت و معرفت دو برنامه دارند و آن ها را با هم اجرا مى كنند: يكى «اعتكاف» كه دستور اكيد اسلام است با احكام و دستورات ويژه اش و ديگرى برنامه اى به نام عمل ام داود، دستورى كه از حضرت امام صادق(عليه السلام) به ما رسيده است.

براى آگاهى از برنامه ها و عبادات و دعاهاى اين ماه به كتب ادعيه چون «مفاتيح الجنان»، «اقبال الأعمال» و غيره مراجعه كنيد.

كوتاه سخن اينكه رجب، عيد اولياء الهى، بهار راز و نياز و عبادت، موسم خضوع و خشوع به درگاه الهى، موعد حضور و خواستن، و زمان قرار صالحان با معشوقشان حق تعالى است. پيامبر گرامى و جانشينان به حق حضرتش سه ماه رجب، شعبان و رمضان را فراوان پاس مى داشتند و اين سه ماه را به روزه مى گذراندند.

نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 32 شنبه 29 فروردین 1394 نظرات (0)

به گزارش گارگروه حوادث مرصادساعت 20:30 یازدهم فروردین ماه كودكي 3ساله در سالن مسافران ترمینال جنوب تهران توسط ماموران کلانتری 208ترمینال در حاليكه گريه مي كرد، پيدا شد.


تلاش براي پيدا نمودن والدين حتي به بيدار نمودن چند مسافر از خواب انجاميد اما بي فايده  بود تا اينكه توسط خانمي كه به عنوان نیروی خدماتی و نظافتچی كار مي كرد به گمان اينكه شايد والدينش مراجعه نمايند تا ساعاتی نزد وی نگهداري شد.



بي قراری كودك امان همه را بريده بود تا اینکه وی به كلانتری انتقال يافت و آن شب را تا صبح در کلانتری با ماموران بازی کرد و سرانجام به خواب فرو رفت.


با جست و جو در لباس های این کودک یک برگه که شماره تماسی كه در جيبش بود پیدا شد و ماموران بلافاصله با این شماره تماس گرفتند که مرد جوانی جواب داد و خود را پدر كودك معرفي كرد و اعلام داشت هم اکنون درحال عزیمت به شهرستان شیراز هستم و در بین راهم و شرايط بازگشت را ندارم و سپس گوشي خود را خاموش نمود و دیگر پاسخگو نبود.


کودک که نام او را "اردشیر" نامیده بودند دیگر گريه نمي كرد و با سربازان وظيفه انس گرفته بود و کارکنان با او بازی می کردند و خلاصه اینکه این کودک سه ساله که نام خود را بلد نبود، فقط می گفت: "آب بده" .


در ادامه برای تعیین تکلیف این کودک سه ساله پرونده تشکیل و جهت سیر مراحل قانونی به مقام قضایی ارجاع شد که با هماهنگی های صورت گرفته و بنا به دستور مقام قضایی مقرر شد :اردشیر" به شيرخوارگاه "شبير" در محدوده شوش انتقال يابد.


کودک که بسیار به کارکنان وظیفه خو گرفته بود موقع رفتن بسيار گريه كرد و سوار بر خودرو جهت تحویل به شیرخوارگاه از کلانتری برده شد.

دو روز بعد مرد جوانی به کلانتری 208پایانه جنوب مراجعه و در ادعایی عنوان داشت که از این کلانتری با من تماس گرفتند و گفتند که بچه ام پیدا شده برای تحویل "کودکم که "ابوالفضل" نام دارد مراجعه کردم.


وی هیچگونه مدارک شناسایی و هویتی دال بر صحت ادعایش نداشت و مدام بر ادعای خود اصرار می ورزید.


در ادامه ماموران به وی گفتند کودک شما را بنا به دستور مقام قضایی به شیرخوارگاه شبير تحویل داده ایم و بایستی به آنجا مراجعه کنید.


مرد جوان آدرس شیرخوارگاه را گرفت و از کلانتری خارج شد، با تماسی که مسئولان کلانتری با عوامل حراست شیرخوارگاه گرفتند مشخص شد فرد مذکور هيچگونه مراجعه به این شیرخوارگاه نداشته است.


از این قضیه گذشت تا اينكه یک هفته بعد خانمي جوان به كلانتري مراجعه نمود و تحت عنوان اینکه مادر کودک است با مدارك شناسايي که براي احراز هويت و صحت ادعای خود به همراه آورده بود به دادسرا ارجاع داده شد.


در حين انجام مراحل قضايي که می باستی وی به همراه سرباز جهت تحویل گرفتن کودک خود مراجعه کند در در دايره اجتماعي كلانتري مصاحبه ای از چند و چون ماجرا توسط مسئول و مددکار اجتماعی کلانتری 208پایانه جنوب صورت گرفت که زن جوان ضمن معرفی خود به نام "شیرین"ُ اینگونه ماجرا شرح داد:

به همراه شوهر و دو فرزندم در شهر شيراز زندگي مي كنیم، 8 ماه پيش شوهرم از کار آزادی که داشت دست کشید و بي دليل ترك شغل نمود. شوهرم انسان تنبل و بی مسئولیتی است و با کار نکردن و سختي های زندگی روزمره و تنگی معيشت باعث شد تا هر روز میان من و شوهرم درگيري هاي زيادي به وجود آید .


این درگیرهای ادامه داشت تا اینکه در پنجم فروردین ماه سال جاری من با شوهرم قهر کرده و منزل وی را به قصد مراجعه به منزل پدرم که در شهر تبریز است، ترک نمودم .


من که می خواستم "ابوالفضل" پسر 3ساله مان را با خودم ببرم که با امتناع شوهرم مواجه شدم و وی اجازه نداد که من "ابوالفضل" را با خود ببرم  و مجبور شدم فقط دختر 4 ماهه را با خودم ببرم ، بدین صورت منزل شوهرم را ترك كردم و بعد از گذشت 10روز یعنی در تاریخ 15فروردین ماه دوباره به شیراز مراجعه کردم که جاي خالی پسرم را که مشاهده کردم و علت نبودن "ابوالفضل" را از شوهرم سئوال کردم که وی در جواب گفت: بعد از رفتن من، پسرم را به بهزيستي شهر شیراز برده و او را به بهزیستی تحویل دادم و براي اینکه "ابوالفضل" را تحویل بگیریم 100 هزار تومان پول لازم است.


ما که پولی در بساط نداشتیم فرداي آن روز شرمنده و خجالت زده به درب منزل یکی از همسایگان مراجعه کرده و مبلغ 100هزار تومان پول قرض کردیم، بعد به همراه همسر و يكي از دوستان همسرم به بهزيستي شيراز مراجعه نمودیم. در میانه راه شوهرم به بهانه اینکه تو خانم هستي و من به خاطر اینکارم احتمال دارد مورد غضب آنها واقع بشوم، بهتر است تو تنها بروی و بچه را تحویل بگیری.


تنها به داخل رفتم و بعد از مراجعه به مرکز بهزیستی شهر شیراز و کلی پرس و جو هيچ اطلاعي از پسرم نیافتم و مایوس برگشتم. زمانیکه به بیرون از بهزیستی برگشتم خبري از همسر و دوست همسرم نبود و تازه فهمیدم که "فرهاد" با 100 هزار تومان و متواری شده.


به دنبال این موضع به اتفاق دختر نوزادم به محل کار دوست همرسم که "علی" نام داشت به ترمينال شهر شیراز رفتم تا از "فرهاد" و یا احیاناً "ابوالفضل" بگیرم.


خلاصه بعد از ساعت ها معطلی ساعت 7 شب همسرم با من تماس گرفت و گفت كه بايد به كلانتري ترمينال جنوب شهر تهران مراجعه کنی آنان می دادند که "ابوالفضل" کجاست البته نگران نباش جاي پسرمان خوب است.


من نیز یک بلیط برای شهر تهران گرفتم و درحالیکه گرسنه و خسته بودم به سمت تهران به راه افتادم، ساعت 5:30 صبح به شیرخوارگاه شبير رسیدم و با ارائه شناسنامه كودك،خودم و همسرم با اجازه عوامل حراست آنجا خوابيدم و صبح به كلانتري مراجعه کردم تا پس از تحویل پسرم به شهرستان مراجعه کنم.

 

نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 29 پنجشنبه 27 فروردین 1394 نظرات (0)

به مناسبت چهلمین روز درگذشت حاجیه خانم فاطمه سیلاخوری مادر شهیدان احمد و محمد کشوری، یادداشتی از مسعود آب‌آذری پژوهشگر و نویسنده جوان دفاع‌مقدس که عمری را با این شیرزن گذرانده، در ادامه تقدیم به مخاطبان می‌شود.


در سوگ اربعین بانوی شهیدان چه‌می‌توان گفت که کلمات و حرف در مقابلش بی‌معنی و ناتوان خواهند بود؟! چاره کار به‌یاد آوردن اعمال آن خورشید رحمت و عطوفت است، وقتی که احمدش به شهادت رسید، به سفارش احمد در شهر کیاکلا رحل اقامت افکند تا مردم را با اندیشه سیمرغ‌وار به قاف حقیقت بودن برساند و خود دوری از احمدش را تاب آورد.


یادم میآید یکبار که به خدمتش رسیدم، فیش مخابرات منزلش را مشاهده کردم با رقمی سنگین! تعجب کرده بودم، مادر گفت: چاره‌ای نیست، کاش پاهایم توان رفتن داشت؛ مجبورم که به عوض این پاهای ناتوان، برای سفارش به مسئولان درباره مشکلات مردم، دست به تلفن و گوشی شوم.


مادر سیمرغ آسمان ایران، همیشه فکر می‌کرد کاری که بر زمین مانده، توان انجام دادنش را دارد و پیگیری مشکلات مردم را رسالت خود می‌دانست؛ چنان شاخسار انبوه محبتش همه را دربرمیگرفت که طیف گوناگون مردم زیر سایه‌سارش جمع میشدند، ورزشکار، هنرمند، بازاری، کارمند، کشاورز، دانشجو، دانش آموز، خانه دار، مسجدی و ... .


بانوی ما باور داشت که کلمات و حرف، توان پذیرایی از این مردم را ندارند، پس در سفره رحمت او، تنها جان مهربانش بود که می‌بایست در کوره عشق مصرف میشد و سرانجام وقتی شهر کوچک کیاکلا و حومه، تصمیم گرفت برای پایتخت مهربانی نامی درخور بگیرد و به شهرستان ارتقا یابد، سیمرغ نام گرفت به همت همین مادر سیمرغ رحمت؛ و اینگونه سیمرغ، سیمرغ شد و سیمرغ حقیقی، به نزد حقیقت مطلق پر کشیده و اکنون او مراد و اسوه کسانی شد که می‌خواهند کفش آهنین صداقت، ایثار و همت را در پای کنند.

نیما جمشیدی کٌمرودی(admin) بازدید : 42 چهارشنبه 26 فروردین 1394 نظرات (0)

مرصاد به نقل از آوینی؛



شاه حجاب را سمبل عقب ماندگی و بی‌حجابی را لازمه‌ی پیشرفت جامعه می‌دانست. شاه پوشیدن چادر را هنگام «راندن اتومبیل و کار کردن در اداره و یا در کسوت پزشک و وکیل دعاوی بسیار سخت» می‌دانست.

93/11/13

 بررسی صحت تاریخ روایی در بازی Assassin's Creed: Unity

از اوایل دهه‌ی پنجاه تعداد کسانی که پای‌بند به ارزش‌های اسلامی مانند نماز، روزه و حجاب بودند رو به گسترش نهاد. در بین ارزش‌های اسلامی حجاب معنای دیگری داشت. پس از اقدامات نابخردانه‌ی رضاشاه در تحمیل بی‌حجابی به زنان مسلمان و واقعه‌ی گوهرشاد، مسئله حجاب بزرگترین چالش بین روحانیت و رژیم پهلوی شد. از آن به بعد حجاب نه تنها به عنوان یک واجب شرعی و یک سنت اسلامی، بلکه به عنوان نمادی سیاسی- مذهبی بین روحانیت و رژیم محل نزاع و جدال قرار گرفت.

آیا انقلاب اسلامی زنان را مجبور به پوشیدن چادر کرد؟

درگیری در مسجدگوهرشاد در زمان رضاشاه

شاه حجاب را سمبل عقب ماندگی و بی‌حجابی را لازمه‌ی پیشرفت جامعه می‌دانست. شاه پوشیدن چادر را هنگام «راندن اتومبیل و کار کردن در اداره و یا در کسوت پزشک و وکیل دعاوی بسیار سخت» می‌دانست[1]. او چنان از آینده و چادر نگران بود که می‌گفت: «چگونه می‌توانیم در آینده‌ جامعه‌ای خشنود و خوشوقت بسازیم که در آن بچه‌ها دارای مادرانی در کفن سیاه باشند.»[2]


این بینش شاه نسبت به چادر بود و به همین جهت رژیم از سال 1350 سعی کرد تا نسبت به حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها سختگیری بیشتری کند. این موضع رژیم با مخالفت جدی روحانیت روبه رو شد و رژیم موقتا عقب‌نشینی کرد؛[3] اما فشارهای بعدی موجب شد تا رژیم در بی‌حجاب کردن دختران مدارس موفق شود. در این میان تنها مدارس ملی- اسلامی از دستورات رژیم پیروی نمی‌کردند، ولی چیزی نگذشت که وزیر آموزش و پرورش در سال 1352 طی بخشنامه‌ای دستور داد که پوشیدن چادر برای دختران دبیرستان ممنوع است.

آیا انقلاب اسلامی زنان را مجبور به پوشیدن چادر کرد؟

تبلیغ بی حجابی با حضور فرح در مدارس

آیت الله خوانساری از این تصمیم رژیم سخت عصبانی شد. عَلَم مراتب عصبانیت آیت الله را به شاه گزارش داد و شاه در پاسخ گفت: «ما این دستور را لغو نمی‌کنیم، حتی اگر منجر به تعطیل شدن مدارس شود. این اولین بار نیست که آخوندها از اصلاحات اجتماعی ما انتقاد کرده‌اند.» [4] شاه مجددا به نخست وزیر دستور داد: «دانش‌آموزان دبیرستان‌های به اصطلاح اسلامی اجازه ندارند در مدارس چادر به سر بکنند.» [5] اما موج اسلام‌گرایی موجب شد تا خرداد 1355 شاه به هیات دولت ابلاغ کند: «مخالفتی با روسری سر کردن دختران در مدارس یا دانشگاه‌ها ندارد اما چادر اصلا امکان ندارد.» [6]

آیا انقلاب اسلامی زنان را مجبور به پوشیدن چادر کرد؟

آیت الله خوانساری

با همه تلاش‌های رژیم، گرایش دختران و زنان به سوی حجاب در حال گسترش بود. عَلَم در اردیبهشت 1355 برای یک سخنرانی به دانشگاه شیراز رفت. در این سخنرانی به گفته‌ی او 3000 دانشجو گرد هم آمده بودند که «بیست، سی‌نفرشان» چادری بودند. علم از «دیدن این همه دختر با چادر وحشت کرد» و موضوع را به اطلاع شاه رساندو افزود که «بعضی از این دختران از دست دادن با فرهنگ مهر، رئیس جدید دانشگاه خودداری کرده‌اند و مدعی بودند که اسلام هر نوع تماس جسمانی را با جنس مخالف خارج از چارچوب ازدواج ممنوع کرده است شاه ازا ین گزارش خیلی اوقاتش تلخ شد.» [7] چیزی از این گزارش نگذشته بود که شاه و عَلَم در خرداد 1356 از جنوب شهر تهران دیدن کردند شاه «هزاران زن را چادر به سر دید» و از شدت عصبانیت گفت: «این آخوندهای لعنتی جرات ندارند اعتراف کنند اسلام و مارکسیسم در دو طیف مخالف هم قرار دارند.» [8]

آیا انقلاب اسلامی زنان را مجبور به پوشیدن چادر کرد؟

اسدالله علم؛ وزیر دربار پهلوی

ساواک در اواخر سال 1356 گزارشی تهیه کرد که می‌توان گرایش اسلامی مردم ایران را به خوبی درک کرد. طبق این گزارش:

«در سنوات اخیر موج جدیدی برای استفاده از چادر و مقنعه در خانواده‌ها به وجود آمده و مشاهده می‌گردد که گروهی از دختران خردسال و جوان از چادر و مقنعه استفاده می‌کنند و حتی دامنه‌ی آن به سطح مراکز عالی آموزشی نیز کشانده شده؛ به نحوی که افزایش آن به نسبت سال‌های قبل در اغلب مجامع و خیابان‌ها محسوس است. به موازات این تغییرات ظاهری گرایشات مذهبی نیز فزونی گرفته و عده‌ای از خانواده‌ها سعی می‌کنند فرزندان خود را از ابتدا با روحیه و خصوصیات مذهبی پرورش دهند؛ لذا تشکیل جلسات و ترتیب برنامه‌های مذهبی عرصه‌ی وسیعی پیدا کرده است.» [9]

آیا انقلاب اسلامی زنان را مجبور به پوشیدن چادر کرد؟

گرایش زنان ایران به حجاب در اواخر دوره‌ی رژیم شاه از دید گزارش گران خارجی نیز دور نماند. به گزارش کدی در دهه‌ی 1970 (1350) در بین تعدادی از خانم‌های دانشجو تمایلی در جهت بازگشت به چادر یا پوشیدن لباس به سبک جدید که عبارت بود که از یک روسری عریض که موها و پیشانی را می‌پوشاند و یک مانتوی بلند تا پایین زانوها با شلواری گشاد به رنگ‌های ساده به وجود آمد. [10]

به اعتقاد کدی این پدیده‌ی کنایه آمیز به این جهت به وجود آمد که دانشجویان دختر پیوند فرهنگی خود را با اسلام مورد تاکید قرار دهند و بگویند سنت‌های اسلامی از نظر سیاسی و اخلاقی بهتر از تبلیغات رژیم است. [11] رویکرد دختران دانشجو به چادر علاوه بر بازگشت به خویشتن اسلامی، اعتراضی بود علیه غرب زدگی. به اعتقاد ژان لوروریه، روزنامه نگار فرانسوی‌، بسیاری ازدختران دانشجو و روشنفکر ایرانی را می‌دیدیم که برای مبارزه با غرب زدگی رژیم که تشویق می‌کرد، چادر به سر می‌کردند. [12]

آیا انقلاب اسلامی زنان را مجبور به پوشیدن چادر کرد؟

با گسترش حجاب رژیم شاه تلاش گسترده‌ای را برای ممانعت از آن به عمل آورد. مسئولان کانون پرورش تصمیم گرفتند از ورود دخترانی با روسری به کتابخانه‌های کانون پرورش فکری جاوگیری به عمل آورند. [13] شورای هماهنگی امور اجتماعی وابسته به نخست وزیری به ریاست عبدالمجید مجیدی، وزیر مشاور، در دهم آذر 1355 طرحی را ارائه دادند که به موجب آن رسانه‌های گروهی، رادیو، تلویزیون و مطبوعات موظف شدند با هماهنگی کامل با متون درسی برای دگرگونی باور داشت‌های فعلی در زمینه‌ی ارتباط چادر با معتقدات اختلاقی و مذهبی اقدام نمایند. با تصویب 16 ماده راههای مبارزه با چادر را مشخص کردند. ممنوعیت چادر برای دانش‌آموزان و دانشجویان، ممنوعیت بانوان کارمند از استفاده‌ی چادر، محرومیت زنان چادری از موقعیت و مقام، ممنوعیت ورود زنان چادری به ادارات، ممنوعیت از سوار شدن بر هواپیما، ممنوعیت ورود به شرکت‌های تعاونی ، منع استفاده از خدمات سازمان اجتماعی و ورود به کتابخانه‌ها و محرومیت از شرکت در هر گونه مجامع عمومی، جز برنامه‌های مبارزه با چادر بود.

در این جلسه چون پیش‌بینی شد که اجرای سریع این دستورالعمل ممکن است وسیله‌ای برای عوامل تحریک کننده باشد و همچنین احتمالا مراجع تقلید نیز عکس‌العمل نشان دهند بنابراین گذاشته شد که این طرح مرحله به مرحله به صورت تدریجی اجرا شود. [14]

همه‌ی تلاش‌های رژیم بی‌نتیجه ماند و هر روز بر تعداد زنان چادری و محجبه افزوده می‌شد و اوج گیری قدرت نیروهای مذهبی را بیشتر به نمایش می‌گذاشت. با آغاز حرکت مذهبی مردم از 19 دی، گرایش زنان به سوی حجاب بیشتر می‌شد حتی سپاهیان دانش دختر به طرز بی‌سابقه‌ای از روسری و چادر استفاده کرده و نسبت به آن تعصب خاصی نشان می‌دادند. [15] طبق گزارش‌های ساواک در بهمن 1356 گرایش دختران نسبت به حجاب بیشتر می‌شد به عنوان نمونه دانش‌آموزان دختر دبیرستان‌های فرحناز و راهنمایی تحصیلی پروین اعتصامی شهرستان میناب به علت سخنرانی‌های شیخ سعید قاسمی، شیخ علی کریمی و اسدالله دستوران در مورد حجاب و تشکیل جلسات دینی اکثر دختران مدارس فوق تحت تاثیر واقع و به همین خاطر چادر به سر کرده و در سر کلاس‌های درس از روسری استفاده می‌نمایند. [16]

با حلول سال 1357 گرایش به حجاب چنان شدت گرفت که ساواک آن را روزانه احساس می‌کرد. در یکی از گزارش‌های ساواک آمده است: اخیر مشاهده شده که مدت چند روز است که اکثر محصلین دختر مدارس سوسنگرد با چادرهای سیاه و مقنعه به مدرسه می‌روند و روز به روز هم به تعداد این قبیل افراد اضافه می‌شود. [17]

اولین آثار حجاب در کنکور سراسری خرداد 1357 آشکار شد روزنامه‌ها یکی از ویژگی‌های کنکور آن سال را افزایش محسوس دختران چادری در مقایسه با سال‌های گذشته اعلام کردند. [18]

با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی هر روز حجاب گسترش پیدا می‌کرد تا جایی که زنان و دختران با حجاب که روزی در شهرهای بزرگ مثل تهران در اقلیت بودند به اکثریت قابل ملاحظه‌ای تبدیل شدند. حضور سیصد هزار زن و دختر باحجاب در راهپیمایی تاسوعا و عاشورا تعجب نیروهای نظامی را برانگیخت. حضور زنان محجبه در تظاهرات چنان چشم‌گیر شده بود که نویسندگان نتوانستند این پدیده را نادیده بگیرند. مینو صمیمی یکی از وابستگان دربار پهلوی در خاطرات خود تاکید می‌کند که مسئله‌ی چادر نقش بسیار مهمی در روند انقلاب ایفا کرد. وی در توصیف گرایش فراگیر زنان محجبه‌ی تظاهر کننده به چادر می‌نویسند:

آیا انقلاب اسلامی زنان را مجبور به پوشیدن چادر کرد؟

در میانشان زنانی از هر صنف و طبقه وجود داشت دانشجو، خانه‌دار، کارمند، متخصص و حتی زنان طبقه‌ی متوسط تحصیل کرده در کشورهای غربی و حضور یکپارچه این زنان علاوه بر این که نمایشی تحسین برانگیز از جرات و شهامت و اراده‌ی زنان ایرانی بود، نشان دهنده‌ی جنبه‌های مذهبی انقلاب ایران نیز به حساب می‌آمد[19]تغییر نگرش زنان به حجاب و تغییر گرایش ارزشی آنها به شاه و درباریان فهماند که تلاش چند ساله‌ی آنها بیهوده بوده و نتوانسته‌اند فرهنگ غربی را به جای سنت‌های اسلامی نهادینه کنند.


منبع: وب سایت شهید آوینی

تعداد صفحات : 15

درباره ما
پُل ارتباطی با ما رایانامه:8alamdar@mihanmail.ir سامانه پیامکی:30005964102030
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    عـملـکرد مجـلّه فرهنگی مـرصـاد را چگونه ارزیابی می کنید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 114
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 49
  • بازدید کلی : 16,082
  • کدهای اختصاصی